ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
قسمت این بود که من یار تو باشم / همه عمر گرفتار تو باشم
قسمت این بود که در دایره جور و جفا / من نقطه پرگار تو باشم . . .
.
.
.
دلا یاران سه قسم اند گر بدانی / زبانی اند و نانی اند و جانی
به نانی نان بده از در برانش / تو نیکی کن به یاران زبانی
ولیکن یار جانی را نگه دار / به پایش جان بده تا میتوانی . . .
.
.
.
در عشق توام مرا پند چه سود / زهر آب چشیده ام ، مرا قند چه سود
گویند مرا که بند بر پایش نهید / دیوانه دل است ، پای در پند چه سود . . .؟
.
.
.
چه کسی رسد به پایت ز محبت و صفایت / به خدا ز مهربانی در جهان یگانه هستی . . .
.
.
.
عشق واقعی چیزی است که دو عاشق واقعی همیشه باید جدا از هم زندگی کنند . . .
.
.
.
ای مسافر غریب در دیار خویشتن / با تو آشنا شدم، با تو در همین مسیر
از کویر سوت و کور، تا مرا صدا زدی / دیدمت ولی چه دور! دیدمت ولی چه دیر . . .
.
.
.
بخوام از تو بگذرم / من با یادت چه کنم ؟
تو رو از یاد ببرم / با خاطراتت چه کنم . . .؟