رکسانا

ستاره ی کوچک من ® - Roxana-رکسانا - عشق بی پایان ®

رکسانا

ستاره ی کوچک من ® - Roxana-رکسانا - عشق بی پایان ®

اس ام اس امام زمان (عج)

یک جمعه از شروع سحر با نبود تو / یک ریز تا نماز عشاء گریه می کنم . . .

السلام علیک یا صاحب الزمان


.

.

.

دوباره جمعه گذشت و قنوت گریان ماند / دوباره گیسوی نجوای ما پریشان ماند

دوباره زمزمه ی کاسه های خالی ما / پس از نیامدنت گوشه ی خیابان ماند . . .

السلام علیک یا اباصالح

.

.

.

داشتم کنج حرم جامعه را می خواندم / برگ در برگ مفاتیح پر از شبنم شد

یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت / یک قدم مانده به او کار جهان درهم شد . . .

.

.

.

تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم ، یک گوشه بغض کرده که این جمعه هم گذشت

مولا شمار درد دلم بی نهایت است ، تعداد درد من به خدا از رقم گذشت . . .

.

.

.

دلبری داریم که از صاحب دلان دل می برد / غمزه ای مشکل گشا دارد که مشکل می برد

گر نقاب از چهره گیرد آن نگار نازنین / پرتو رخساره اش دلهای مایل می برد . . .

.

.

.

در کدامین شب کوفه باز خواهی گشت؟

در کدامین اوج

در کدامین عروج

چشم به راه آمدنت

در پس تمامی دریچه های زمین ایستاده ام . . .

.

.

.

تمام عمر تو نظاره کردی و ما / ندیده ایم دمی آن جمال زیبا را . . .

فرج ظهورش صلوات

.

.

.

آنکَس که تو را شناخت جان را چه کند / فرزند و عیال و خانمان را چه کند

دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی / دیوانه تو هر دو جهانش کند . . .

یا صاحب الزمان ادرکنی

.

.

.

یک نفر گل می کند با جنگلی در کوله بار / نارون تنهای کوهستان نمی ماند عزیز

یک نفر فردا زمین را نورباران می کند / مهدی ما تا ابد پنهان نمی ماند عزیز . . .

.

.

.

مه من نقاب بگشا ز جمال کبریایی / که بتان فرو گذارند اساس خود نمایی . . .

.

.

.

من گریه می ریزم به پای جاده ات تا / آیینه کاری کرده باشم مقدمت را

اول ضمیر غائب مفرد کجایی؟ / ای پاسخ آدینه های پر معما . . .

اللهم عجل لولیک الفرج

.

.

.

همه شب به شوق وصل رخ تو در انتظارم

نظری نما دل از تو خبری ندارد امشب

یا صاحب الزمان ادرکنی

.

.

.

به لبم جان و به دل حسرت پیغام هنوز

کام او حاصل و من در طلب کام هنوز . . .

یا مهدی ادرکنی

.

.

.

تا به کی وصف تورا گفتن و روی تو ندیدن

پرده بردار ز سیما ، بابی انت و امی

.

.

.

شکسته بال عروجم زتیرهای معاصی / خدا کند که نیفتم زدیدگان سیاهت

تمام شهر و محل راسپرده ام که بگویند / به هر کجا که تو هستی خدا به پشت و پناهت . . .

.

.

.

تو جهانی و جهانی ز تو خرسند و خموش

به حقیقت که جهان با تو جهان خواهد بود . . .

.

.

.

دیدن روی تو و دادن جان مطلب ماست / پرده بردار ز رخسار که جان بر لب ماست

بت روی تو پرستیم ملامت شنویم / بت پرستی اگر اینست که این مذهب ماست . . .

.

.

.

تو خود ای گوهر یکدانه کجایی آخر / کز غمت دیده ی مردم همه دریا باشد

از بن هر مژه ام آب روان است بیا / اگرت میل لب جوی و تماشا باشد . . .

.

.

.

دلا بکوش مگر دامنش به دست آری / که وصل بی‌طلب و انتظار ممکن نیست . . .

فرج ظهورش صلوات

.

.

.

من کیستم تا هر زمان، پیش نظر بینم تو را؟

گاهى گذر کن سوى من، تا در گذر بینم تو را . . .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد