ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
پنجم امام و هفتمین معصوم هستى
جانم فدایت پس چرا مسموم هستى
اى صبر مطلق، گشتهاى بى تاب از چه؟
اى کشتى عدل خدا، گرداب از چه؟
جسم شریفت از چه کم کم آب گشته
بنگر که صادق از غمت بى تاب گشته
تفسیر دشت کربلا در سینه توست
دلها گرفتار غم دیرینه توست
با رفتنت دیگر تو آسوده ز دردى
داغ یتیمى را به صادق هدیه کردى
اى کاش بر قبرت حرم سازیم امامم
بر گنبدش پرچم بیافرازیم امامم
باقر از فرط غمت افسرده گشتیم
از غصه جانسوز تو پژمرده گشتیم
هر شیعه در دل حجله داغ تو بسته
سنگینى داغت دل ما را شکسته
دیده جانانهاى پر ابر بود
لحظههاى واپسین صبر بود
آنکه در ذهنش هجوم دشنه داشت
یادگار آب، کامى تشنه داشت
بود اندر خاطرش آلالهها
آخرین ساعات عمر لالهها
در نگاه آخر پور حسین
موج میزد کربلاى شور و شین
همچو جدش بیقرار بیقرار
روز عاشوراى عمرش ناله دار
گاه قلبش از غم، آتش مىگرفت
گاه زهر کین حیاتش مىگرفت
اشکهاى سرخ امانش را گرفت
ذره ذره داغ جانش را گرفت
یا باقر از فرط غمت افسرده گشتیم
از غصه جانسوز تو پژمرده گشتیم
هر شیعه در دل حجله داغ تو بسته
سنگینى داغت دل ما را شکسته
دارِ فانى را وداعى خسته داشت
زیر لب نامى گران، پیوسته داشت
آخر الامر از تب و تاب ممات
داد ذکر وا حسینایش نجات
اى به تو از خالق داور سلام
از لب جانبخش پیمبر سلام
اى پدر عالم هستى همه
نخل على یوسف فاطمه
اگر گردد شفیع ما بنزد خالق یکتا
بهر هر دردى شفا بخشد دعاى حضرت باقر
شمس و قمر را به نسب اخترى
نسل امام از پدر و مادرى
اختر تابنده دانش تویى
بلکه شکافنده دانش توئى
ای همصدای کودکان، همبازی بنت الحسین
کی می زنی دل را صلا، ای یادگار کربلا