-
ماه من
جمعه 6 بهمنماه سال 1391 03:57
"من" هر شب به زیبایی آسمانی می اندیشم که ماهش " تو " هستی!
-
عشقِ به رنگ بنفش...
جمعه 6 بهمنماه سال 1391 03:56
بازیِ رنگ بنفش روسری هایت با باد، وقتی که پهن می شوند روی بند، بندِ دلم را به آب می دهد... اصلا عشق؛ همین روسری های بنفش توست که با هر نسیم پرواز می کند در حیاط خانه دلم...
-
پس کوچه...
جمعه 29 دیماه سال 1391 16:13
عبور کن از من ! که خلوت ترین کوچه دوست داشتن توأم خودمانیم! در این شهر هنوز خدایی هست رکسانایی هست...
-
چین چین...
جمعه 29 دیماه سال 1391 16:13
چین! ارتفاع پستی است در نقشه جغرافیایِ لطیفِ دامنِ دختری ایلیاتی؛ پسرک چوپان، شعرهایش را می چیند لای چین چین دامن دخترک...
-
اسارتِ ضمائری
پنجشنبه 21 دیماه سال 1391 20:35
در دل من هر ضمیری داشته باشی، مُفرَد که باشی اسیری او اسیر من من اسیر تو تو اسیر او ...
-
اُفتان...
پنجشنبه 21 دیماه سال 1391 20:35
هرچه تکانش می دهم؛ هُل میدهم؛ نمی افتد! این اتفاق ساده دوست داشتنی: داشتنت ...
-
بیشتر از همه...
پنجشنبه 14 دیماه سال 1391 16:38
بیشتر از تمام آنها که دوستت دارند دوستت دارم بیشتر از تمام آنها که دوستشان دارم دوستت دارم بیشتر از تمام آنها که دوستم دارند دوستت دارم... بیشتر از همه ...
-
وقتی یک دختر♥
پنجشنبه 14 دیماه سال 1391 16:38
♥وقتی یک دختر ... ♥وقتی یک دختر حرفی نمیزند...میلیونها فکر در سرش می گذرد ♥وقتی یک دختربحث نمیکند...عمیقا مشغول فکر کردن است ♥وقتی یک دختربا چشمانی پر از سوال به تو نگاه میکند یعنی نمی داند تو تا چند وقت دیگر با او خواهی بود ♥وقتی یک دختر بعد از چند لحظه در جواب احوالپرسی تو می گوید: خوبم....یعنی اصلا حال خوبی ندارد...
-
بودن و نبودنت...
شنبه 9 دیماه سال 1391 02:14
بهانه ی همه ی شعرهای من تویی همه بهانه های من با این شعر تقدیم تو باد . . . یکی خیال می کرد : رکسانا یک دختر خیالی است و من یک پسر خیالاتی عجب حکایت خیالبافانه ای ! تو دختری از جنس نبودن من پسرکی از تبارِ سرودن تمام زندگی ام همین دو بیت است بودن و نبودن ؛ هر دوبیتش برای تو . . . قافیه ی هر دو بیتش از توست یکی : دوست...
-
من رکسانا را دوست دارم
شنبه 9 دیماه سال 1391 02:14
تکه چوب نیم سوخته ای را که پای دیوار افتاده بود ، برداشتم شروع کردم به نوشتن : من ر . . . . گرد و خاکی از سر رو رویش فرو ریخت نوشتم : من رکسانا را دوست دارم . . . . فرو ریخت ، به تلی از خاک تبدیل شد ، دیوار طاقت تحمل عشق رکسانایم را نداشت . . .
-
رکسانا که خوند خوشش بیاد...
جمعه 1 دیماه سال 1391 22:34
می خوام یه شعری بنویسم برای رکسانای خودم ساده و صاف و بی ریا ، رکسانا که خوند خوشش بیاد می خوام بگم از نگاهاش ، بگم از اون زیبایی هاش بگم از اون جفت چشا ، رکسانا که خوند خوشش بیاد همه میگن رکسانا کیه ؟ زمینی ؟ . . . آسمونیه ؟ میگم : نمی گم به شما ، رکسانا که خوند خوشش بیاد رکسانا که جون جونمه ، جاش تو دل دیوونمه چراغ...
-
سلام رکسانا جونم. . .
جمعه 1 دیماه سال 1391 22:21
دیشب خواب دیدم سفید بود و روشن انگار رکسانا بود . . . می بینی رکسانا ؟ دیشب خوابت را دیدم . شاید هم اوهامی عاشقانه! اما تنها چیزی که می توانم بنویسم همین کلمه ی بنفش است . رکسانا رکسانا رکسانا . . .
-
می دانی رکسانا ؟
پنجشنبه 23 آذرماه سال 1391 17:14
دوست داشتنت هوس نیست، ...که باشد و نباشد، نفس است، تا باشم، تا باشی، باشد ...
-
امشب برای رکسانا بنویسم . . .
پنجشنبه 23 آذرماه سال 1391 17:14
من امشب برای رکسانا بنویسم . برای او که دوستش دارم . صبحها با یاد او بیدار می شوم و شب هنگام به امید دیدن او سر بر بالین می گذارم . . . رکسانا جونم دو دارم دووووووست دارم من
-
گنجشک...
جمعه 17 آذرماه سال 1391 18:35
تو ازجنس بال هستی و من از دیار گنجشک ها . . . دستهایت بوی خوش پرواز می دهد
-
من هستم...
جمعه 17 آذرماه سال 1391 18:35
اینجا پسرکی است که سالیان سال عاشق مانده اینجا پسری در حال عشق ورزیدن است با بوی خاکهای باران خورده اینجا پسرکی هنوز نفس می کشد... نفس می کشم به هوایت...
-
رکسانا!
پنجشنبه 9 آذرماه سال 1391 00:48
تو آن بالای بالا! من اینجا، این پایین! تا می تابی به من؛ می تابم به باغچه بتابی، می تابم نتابی، بی تابم...
-
من از عهد آدم تو را دوست دارم
پنجشنبه 9 آذرماه سال 1391 00:48
من از عهد آدم تو را دوست دارم از آغاز عالم تو را دوست دارم چه شبها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نمنم، تو را دوست دارم نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی من ای حس مبهم تو را دوست دارم سلامی صمیمیتر از غم ندیدم به اندازهی غم تو را دوست دارم بیا تا صدا از دل سنگ خیزد بگوییم با هم: تو را دوست دارم جهان یک دهان شد همآواز...
-
ای همه نیاز من، دوستت دارم
جمعه 3 آذرماه سال 1391 03:05
واقعا نمی دانم که با چه بیانی زیبایی عشق تو را بسرایم. تمام غم های من با لبخندی که بر لبهای شیرینت نقش می بندد از بین می رود. تمام شیرینی زندگی ام با کوچکترین غمی که بر چهره تو می نشیند محو می شود. عشق من لحظه ای نیست که در یاد تو و غرق در خیالت نباشم. گلم نمی دانم چطوربگویم که چقدر دوستت دارم و چه اندازه میزان محبت...
-
این نوشته شده بود...
جمعه 3 آذرماه سال 1391 03:05
با استخوان پرستوی مهاجر قلمی و با اشک چشم عاشق مرکبی و با برگهای بهاری ورقی ساختم انگاه باد وزیدن گرفت قلم شکست و مرکب ریخت و ورق کرکر شده بود این نوشته شده بود "دوستت دارم" تقدیم به بهترینم
-
حسی که به آن شک ندارم ...
جمعه 26 آبانماه سال 1391 10:05
میخواهمت تا ابد ، این احساسم همیشه در دلت بماند! نیامده ام که بی وفا باشم ، آمده ام که با تمام وجودم عاشقت باشم همانگونه که اینک دیوانه ات هستم ، مثل این است که عمریست گرفتار تو هستم می مانی و شبها پر ستاره میشود ، می آیی و زندگی ام از این رو به آن رو میشود میدانی که هیچکس مثل من اینگونه عاشقت نمیشود، میدانی که هیچکس...
-
ستاره ی من
جمعه 26 آبانماه سال 1391 10:05
تو ازجنس کدامین نور بودی ستاره من که جسارت با تو بودن در من جنبید و من چه عاشقانه به رویت لبخند زدم و تو چه مهربانانه لبخندم را پاسخ گفتی و این شد کار هرشبمان من در انتظار شب و تو در انتظار باز شدن آبی ترین پنجره دلم به سوی دلت بعد غرق شدن نگاهمان در هم و این شد عاشقانه های آرام من و تو
-
خوش به حال باران
جمعه 19 آبانماه سال 1391 19:58
خوش به حال باران گونه هایت را لمس می کند و هیچ کس از او نمی پرسد که با تو چه نسبتی دارد! کاش مرا باران می آفریدند تو را برگ درختی خلق می کردند؛ عشق بازی برگ و باران را دیده ای؟! در هم می پیچند و عاشق تر می شوند…
-
چرا فقط تو؟
جمعه 19 آبانماه سال 1391 19:53
چرا تــو؟ چرا فقط تو؟ هندسه ی زندگی ام را تغییر می دهی پابرهنه به جهان کوچکم وارد می شوی در را میبندی و من اعتراضی نمی کنم!! چرا فقط تورا دوست دارم؟! اینو فقط تو می دونی
-
می خوانمت...
جمعه 19 آبانماه سال 1391 19:53
به نام می خوانمت نا تمام می خواهمت نزدیک تر بیا مهربان من افق در یک قدمی است
-
مهربان من
شنبه 13 آبانماه سال 1391 06:15
مهربان من ، آهنگ حضورت در کنارم آنقدر لطیف و شاعرانه است که من را مدهوش میکند… “”تو تنها کسی هستی”" که برای من ارزش فکر کردن را داری!
-
آرامشی میخواهم...
شنبه 13 آبانماه سال 1391 06:15
آرامشـــــــــــــــی میخواهمـــــــــــــ خلوتــــــــــــــــــــی میخواهمـــــــــــــ تـــــــــ ـــــــــوباشی ومــــــــــ ــــــــــن در کنـــــــــــــــار هم توسکوت کنی ومن گوش کنم ومن آرام بگویم : دوستـــــــــــــــت دارم وتو گوش کنی وآرام بگویی : من هم ... وشــــــــــ ــــــــــــرم زیبایی را بر گونه ی...
-
The Twilight Saga: Breaking Dawn - Part 2 2012
شنبه 6 آبانماه سال 1391 21:22
سلام عزیز دلم این پارت 2 The Twilight Saga: Breaking Dawn 16نوامبر اکران میشه(جمعه 26 آبان 1391) و گویا داستان این قسمت بیشتر درمورد حفاظت از دختر بلا و ادروارد هستش چون خونش میتونه به روح خبیث قدرت بده...
-
آلبوم طرفدار شادمهر عقیلی-Shadmehr Aghili-Tarafdar
شنبه 6 آبانماه سال 1391 21:22
و سر انجام … بعد از مدت ها انتظار ” طرفدار ” منتشر شد … پخش در ایران برای اولین بار از آوازک موزیک عزیزم می دونستم که عاشق صدا شادمهر ه ستی آهنک هاشو حتمآ گوش کن و لذت ببر
-
دلم برات تنگ میشه...
جمعه 28 مهرماه سال 1391 21:26
وقتی به سفر می روی عطرها بهانه تــــــورا می گیرند بهانه ی کودک برای دیدن مادر تصور کن حتی عطرها غربـــت را حس می کنند و دوری را...